اول ژانویه، روز قانون کپیرایته. اما چرا باید چنین قانونی باشه؟
تعارف که نداریم. کپیرایت اونقدرها هم موضوع خوشایندی نیست، لااقل برای ما ایرانیها که بیشتر از ۹۰ درصد نرمافزار و فیلم و موسیقی و محتوایی که در عمرمون استفاده کردهایم، قانونی نبوده. همیشه هم بهانه خوبی داشتیم، اینکه قیمت محصولات بینالمللی به دلاره و نسبت به درآمد ما خیلی زیاده؛ یا اینکه اساسا امکان خرید خیلی از این نرمافزارها و فیلم و موسیقی برای ما وجود نداره.
اما بهانهها سال به سال کمتر میشه. حالا حمایت از کپیرایت یا حق مولفین و مصنفین بیشتر شده. دیگه گذشته روزگاری که محتوای خریدنی در اختیار ما نبود. همین چند سال پیش بود که مهران مدیری و دیگران شروع به پخش سریالهاشون روی سیدی و دیویدی کردن، و از مردم خواستند تا به جای دانلود و کپی غیرقانونی، سیدیها و دیویدیهای اصل این برنامهها رو بخرند تا از تولیدکننده حمایت کنن. استقبال مردم هم نشون داد که وقتی امکانش باشه که کار درست رو انجام بدن، اکثریت غالب مردم کار درست رو میکنن.
هر نرمافزاری که استفاده میکنیم، آهنگی که گوش میکنیم، کتابی که میخونیم، فیلمی که میبینیم، و کلا هر محتوا و «تولید فکری» که استفاده میکنیم، به دست کسی تولید شده. کسی که براش زحمت کشیده، وقت گذاشته، هزینه کرده، و از تجربه و دانش خودش براش مایه گذاشته. کسی یا کسانی که «مالکیت فکری» اون رو دارن.
چرا حق مولف قانون مفیدیه؟ چون از زحمتی که این آدمها کشیدهان، از وقتی که گذاشتهان، و هزینهای که کردهان دفاع میکنه. از حق مالکیت فکری اونها، حق آدمهایی مثل خود ما برای داشتن درآمد از زحمتی که میکشن – مثل خود ما – دفاع میکنه.
دوستی دارم که عاشق بازیهای کامپیوتریه و با اینکه وضع مالیش تعریفی نداره یه جای اینکه بازیهای قفلشکسته نصب کنه، همیشه نسخهٔ اصل اونها رو از Steam میخره. به خصوص بازیهایی که تولیدکنندهٔ کوچکی دارن یا به اصطلاح «indie» هستن. سازندهها و بازیسازهای خلاقی با ایدههای درخشان که تعدادشون هم هر سال به کمک سایتهای گلریزون مثل «کیکاستارتر» بیشتر میشه و واقعا وابسته به همین درآمد هستن. دوستم اعتقاد داره که با خرید نسخه اصل نه فقط به تولیدکننده کمک میکنه به کارش ادامه بده، بلکه به بقای این فضا و فرهنگ هم کمک میکنه.
اگر کپی کنیم چه اتفاقی میافته؟ غیر از اینکه صاحب اثر رو از درآمد کاری که انجام داده محروم میکنیم و حقش به گردن ما میمونه، یه اتفاق بد دیگه هم میافته. وقتی فیلم یا بازی یا موسیقی مورد علاقهات رو کپی میکنی، از بازگشت مالی اون کار برای خالقش کم میکنی، و ممکنه دفعه بعد توان مالی کمتری داشته بشه و نتونه کیفیتی که در توانش هست رو ارائه بده. یا حتی از اون بدتر نتونه سرمایهٔ لازم برای اثر بعدی رو جور کنه. یا اصلا دیگه براش صرف نکنه و برای درآوردن خرج زندگیش مجبور بشه وقت کمتری روی این کار بگذاره، و یا حتی به کلی این کار رو کنار بگذاره. اگر اون دوست من فقط بازیهای قفلشکسته بازی کنه، کمکم دیگه اون بازیهایی که دوست داره رو توی بازار نمیبینه. معلومه که دلمون نمیخواد چنین اتفاقی بیافته.
رعایت حق مولف، هم ادای حقه و هم حمایت. حمایت از مولف تا به کارش به بهترین شکل ادامه بده، و حمایت از حق خود ما که همیشه بتونیم به بهترین اثر از خلاقترین آدمها دسترسی داشته باشیم.