جری ساینفلد یکی از موفقترین کمدینهای تمام تاریخه.
ساینفلد کسیه که در فهرست «صد کمدین برتر تمام تاریخ» Comedy Central قرار داره. همینطور از خالقین و نویسندگان اصلی سریال کمدی و طولانی Seinfeld هم بوده که چندین و چند جایزه برد و به گفته TV Guide «بهترین قسمت یک سریال تلویزیونی در تمام تاریخ» رو هم داشته. به ادعای مجلهٔ Forbes ساینفلد در ۱۹۹۸ با درآمد ۲۶۷ میلیون دلار موفقترین سال خودش رو پشت سر گذاشته. (بله، در یک سال. نخیر، اشتباه تایپی نیست.) ۱۰ سال بعد، در سال ۲۰۰۸، ساینفلد همچنان در یک سال ۸۵ میلیون دلار درآمد داشته.
با هر معیاری که در مورد محبوبیت، ثروت، و اعتبار داشته باشیم، جری ساینفلد یکی از موفقترین کمدینها، نویسندهها، و بازیگران نسل خودشه.
اما چیزی که در کار ساینفلد جلب توجه میکنه، این جایزهها و درآمد و لحظات خاصش نیست – بلکه ثبات اینها است. سریال بعد از سریال، هر سال، اون بازی میکنه، خلق میکنه، و در سطح خیلی بالایی مردم رو سرگرم میکنه. جری ساینفلد با چنان ثباتی عالیه که بیشتر ما آرزو داریم بتونیم در کار روزانهمون اینطور باشیم.
دستاوردها و نتایج کارش رو با موقعیت من و خودت مقایسه کن. ما میخوایم که خلق کنیم، اما برامون سخته. میخوایم ورزش کنیم، اما انگیزه کافی نداریم. میخوایم به اهدافمون برسیم، اما – به هر دلیلی – مرتب از کار طفره میریم و به عقب میاندازیمش.
فرقمون چیه؟ جری ساینفلد برای غلبه به این تنبلی و طفرهروی، و خلق مداوم کار باکیفیت چه راهبردی داره؟ چه کاریه که اون هر روز میکنه و باقی مردم نمیکنن؟
من از همهٔ راهحلها و راهبردهای اون خبر ندارم، اما اخیرا به داستانی برخوردم که یکی از رازهای پشتکار و ثبات عجیب ساینفلد رو برملا میکنه.
بگذار برات بگم که اون چه کار میکنه و تو چطور میتونی به کمک «راهبرد ساینفلد» به طفرهروی غلبه کنی و به هدفهایی که میخوای برسی.
زنجیرهٔ ساینفلد
برد آیزاک یه کمدین جوان بود که تازه در حلقهٔ کمدینها وارد شده بود. در یک شب سرنوشتساز، متوجه شد که در سالنی اجرا داره که جری ساینفلد هم اجرا داره. ایزاک در مصاحبهای گفت که وقتی پشت صحنه ساینفلد رو گیر آورده و ازش پرسیده «یه کمدین تازهکار به نظرت باید چه کار کنه،» چه جوابی گرفته:
«اون گفت که بهترین راه برای اینکه کمدین بهتری باشی اینه که جوک و شوخیهای بهتری خلق کنی و بهترین راه خلق جوکهای بهتر اینه که هر روز بنویسی.
به من گفت که یه تقویم دیواری بزرگ بردارم، از اینها که یک سال کامل روی یک صفحه چاپ شده، و روی دیوار جلوی چشم نصب کنم. گام بعدی اینه که یه ماژیک قرمز بزرگ بخرم. بعد هر روزی که برنامهٔ نوشتنم رو ادامه میدم، میتونم یه ضربدر قرمز بزرگ روی اون روز بزنم.
گفت بعد از چند روز یه زنجیره درست میشه. کافیه ادامهاش بدی تا زنجیر هر روز بزرگتر بشه. دیدن زنجیر بهت حس خوبی میده، بهخصوص وقتی چند هفتهای ادامهاش داده باشی. تنها کاری که باید بکنی اینه که زنجیره رو نشکنی.»
میبینی که ساینفلد کوچکترین حرفی از نتیجه نزده.
مهم نیست که انگیزه داشته یا نه. مهم نیست که شوخیهای خوبی مینوشته یا نه. مهم نیست که آیا چیزی که مینوشته اساسا جایی استفاده میشده یا نه. فقط این مهمه که «زنجیره شکسته نشه.»
و این یکی از سادهترین رازهای ثبات و عملکرد کمنظیر ساینفلد بوده. سالها است که این کمدین مشهور فقط روی این تمرکز کرده که زنجیره شکسته نشه.
حالا ببینیم که تو چطور میتونی از راهبرد ساینفلد توی زندگی خودت استفاده کنی…
چطور کارم رو عقب نندازم؟
بهترینهای هر زمینهای – ورزشکارها، نوازندهها، مدیرها، هنرمندها – همه کسانیان که از همتایان خودشون باثباتترن. هر روز میان و کارشون رو انجام میدن، در حالی که بقیه گرفتار ضروریات زندگی روزمره میشن و دائما بین انگیزه و تنبلی در نوسانان.
در حالی که بیشتر مردم بعد از یک اجرای بد، نتیجهٔ بد، یا حتی یه روز بد سرکار انگیزهشون رو از دست میدن و از مسیرشون منحرف میشن، بهترینها همیشه دوباره روز بعد به روال معمول خودشون برمیگردن.
راهبرد ساینفلد به این خاطر جواب میده که کمک میکنه تمرکز از خروجی عملکرد فرد برداشته بشه و به جاش روی خود فرایند تاکید میکنه. مساله این نیست که چه حالی داری، چقدر انگیزه داری، یا اینکه امروز چقدر کارت خوب یا بد بوده. به جای اون فقط این مهمه که زنجیره شکسته نشه.
تمام چیزی که برای اجرای این راهبرد در زندگیت لازم داری اینه که یه تقویم سالانه برداری، و زنجیرهات رو شروع کنی.
یه هشدار کوچک
راهبرد ساینفلد یه مساله هم داره. تو باید عملی رو انتخاب کنی که هم اینقدر باارزش باشه که تاثیرگذار باشه، و هم اینقدر ساده باشه که بتونی انجامش بدی.
اگر آدم میتونست روزی ۱۰ صفحه کتاب بنویسه عالی میشد، اما این زنجیرهای نیست که بشه مدت طولانی ادامه داد. به همین شکل، به نظر خیلی خوبه که بتونی هر روز مثل دیوانهها وزنه بزنی، اما در عمل میسوزی و زود کم میاری.
پس گام اول اینه که وظیفهای برای خودت انتخاب کنی که اینقدر ساده باشه که بشه ادامهاش داد. در همین حال حتما باید اینقدر باارزش باشه که تاثیری بگذاره.
مثلا، اینکه هر روز بری روی اینترنت دنبال طنز و شوخی بگردی و مطالعه کنی خوبه، اما فقط با گشتن و خوندن نمیتونی طنزنویس خوبی بشی. به همین خاطر خود عمل نوشتن انتخاب بهتریه. نوشتن میتونه نتیجهٔ واقعی و باارزشی تولید کنه، حتی اگه در زمان و قطعات کوتاه انجام بشه.
به همین ترتیب، بسته به سطح آمادگی بدنیات ممکنه روزی ۱۰ تا شنا رفتن عمل ساده و در عین حال باارزشی باشه. میتونه بدنت رو آمادهتر کنه. در عین حال خوندن کتاب دربارهٔ تربیت بدنی ساده است، اما در عمل به وضعیت جسمی بهتری نمیرسی.
پس کاری رو انتخاب کن که هم ادامه دادنش راحت باشه و هم بتونه نتیجهٔ دلخواهت رو بهدست بده.
استادی از دل ثبات در میاد
سوال محوری مهم در جامعهٔ ما، اینه که «چطور سالم زندگی کنم؟» رسیدن به این هدف فقط با تغذیه و ورزش ممکن نمیشه، بلکه نیازمند کشف و ماجراجویی، هنر و خلاقیت، و ارتباط و وصل شدنه.
مهم نیست که در مورد چه موضوعی حرف میزنیم، همیشه ثبات کلید کاره. فرقی نداره که تو چه تعریفی از «زندگی سالم» داشته باشی، همیشه برای اینکه بهش برسی باید با تنبلی و طفرهروی و تعویق کارها بجنگی. خوشبختانه راهبرد ساینفلد کمک میکنه که این نبرد رو با موفقیت پشت سر بگذاریم.
کافیهٔ زنجیرهٔ ورزشت رو نشکنی تا بتونی خیلی زود به یه بدن آماده برسی.
کافیه زنجیرهٔ کارت رو نشکنی تا بتونی خیلی زود به پول و موفقیت برسی.
کافیه زنجیرهٔ هنر و خلاقیتت رو نشکنی و میبینی که میتونی بهطور مداوم کارهای خلاقانه تحویل بدی.
اغلب، تصور میکنیم که رسیدن به درجات بالا نیاز به تلاش عظیمی داره و برای رسیدن به اهداف بلندپروازانهٔ خودمون باید اراده و انگیزهٔ خارقالعادهای به خرج بدیم. اما واقعا تنها چیزی که لازم داریم، تعهد به همین کارهای کوچک و انجام شدنیه. درجهٔ استادی از دل ثبات در میاد.
ممکنه اوایل کار چند شروع نامناسب داشته باشی، اما نکته اینه که هم تو و هم من هر روز به خودمون بگیم، «زنجیره نباید بشکنه.»
نویسنده: James Clear